روزنوشته های یک معلم

دسته بندی

آرشیو روزنوشته

زوج و فرد

۱۱ مهر ۱۴۰۱ امروز به بچه ها گفتم: «بشینید گروهی امتحان کنید که اگر دوتا عدد فرد با هم جمع بشن جوابش فرد میشه یا زوج، اگه دوتا عدد زوج با هم جمع بشن چطور و اگه یه فرد و

بیشتر بخوانید

زمان به عقب برگشت

۱۱ مهر ۱۴۰۱ راستی یادتونه قبلاً گفته بودم می‌خوام یه کار تربیتی رو امتحان کنم؟ گفته بودم میخوام هرکس حرف زشتی زد بگم: «خب زمان رو به عقب برمیگردونیم. تو یکبار دیگه حرف ت رو بزن ولی این بار یه

بیشتر بخوانید

قدرنشناسی

۱۱ مهر ۱۴۰۱ امروز یه اتفاق عجیب و تاسف بار افتاد که خیلی ناراحت شدم. داشتم مطالعات درس میدادم. درس اول درمورد «دوست و دوستی» هست. طبق اصول تدریس: گام اول تبیین نیاز به دوست بود. از روش پرسش و

بیشتر بخوانید

به تو چه؟!

امروز زنگ چهارم وقتی وارد کلاس شدم با یه چالش مواجه شدم. بچه ها از دست هم ناراحت و عصبانی بودن و همه با هم دعواشون شده بود. اگه یادتون باشه قبلا هم گفته بودم که با هم خیلی بد

بیشتر بخوانید

به خواسته ات احترام می ذارم

دو نفر کنار هم میشینن که خیییلییی با هم حرف میزنن و پچ پچ می‌کنن. یکی از بچه ها هم هفته پیش اظهار نظر کرد و گفت: «خانم جای این دوتا رو عوض کنید.» که من به حرفش توجهی نکردم.

بیشتر بخوانید

یک روز دیوانه کننده

9 مهر 1401 قرار نیست همیشه هم خاطرات خوب رو بنویسم. اونجوری فکر می‌کنید همه چیز تو کلاس من گل و بلبل هست و دچار ناامیدی میشید که چرا کلاس شما اینجوری نیست. برای همین از خاطرات بد امروزم می‌خوام

بیشتر بخوانید

زنگ بعد باهاشون ریاضی کار کردم. درواقع اولین درس کتاب رو میخواستم بدم. اما برگشتم به همون مبحث در ریاضی چهارم و پنجم و مرور کردم تا بعدش برسم به ششم. یه الگو پای تخته کشیدم و گفتم شکل چهارمش

بیشتر بخوانید

اولین زنگ علوم

امروز روز خوبی بود و احساس مفید بودن کردم. زنگ اول علوم داشتیم ولی تصمیم گرفتم فعلا درس ندم و زنگ اول علوم رو درمورد این حرف بزنم که اصلا چرا علوم یاد میگیریم. ازشون پرسیدم: «بچه‌ها چرا علوم یاد

بیشتر بخوانید

اولین روز مدرسه (قسمت دوم)

از اونجایی که دغدغه‌ی اصلی بچه‌ها سوال دادن و جزوه دادن بود و تقریبا همیشه سوال همیشگی بچه ها در مدارس هست، زنگ‌ دوم مفصل به این موضوع پرداختم. بچه ها درمورد درس هدیه ها خیلی درخواست جزوه داشتن. بعد

بیشتر بخوانید

اولین روز مدرسه (قسمت اول)

امروز روز اول مدرسه بود با کلللی ماجرای جالب و جذاب. اینجا ثبت میکنم هم برای خودم و هم برای شما. از اونجایی که کلاسا تابلو نداشت وقتی بچه ها وارد شدن و سلام کردن، اولین سوالی که پرسیدن این

بیشتر بخوانید